سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
«ولایت» یکی از ارکان اصلی و آموزه های اساسی دین مبین اسلام
نویسنده : ولا
تاریخ : پنج شنبه 90 آبان 26
زمان : ساعت 12:11 عصر

«ولایت» یکی از ارکان اصلی و آموزه های اساسی دین مبین اسلام، و بلکه به تعبیری، اصلی ترین و اساسی ترین آموزه آن است. روایات متعددی وارد شده که «اسلام» را بر «پنج پایه» استوار دانسته و از میان آنها «ولایت» را مهم ترین رکن برشمرده است؛ از جمله در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) چنین نقل شده است: بن ی الا سلام علی خمس علی الصّلوه والزّکوه والصّوم والحجّ والو لایه ولم یناد ب شیء کما نود ی ب الو لایه ؛1 اسلام بر پنج پایه استوار گردیده است: بر نماز و زکات و روزه و حج و ولایت؛ و آن چنان که به ولایت فراخوانده شده، به هیچ چیز دیگری فراخوانده نشده است. این قبیل روایات به روشنی اهمیت فوق العاده و ویژه مسأله «ولایت» را بیان می دارد.
از سوی دیگر، هم چنان که در برخی روایات تصریح شده، مقصود از این ولایت، «ولایت اهل بیت(علیهم السلام)» و در رأس آنها «ولایت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)» است. آنچه در این میان مهم است توجه به این نکته اساسی است که «ولایت اهل بیت(علیهم السلام)» مراتب و شؤون مختلفی دارد و آنچه که در روایات رکن اسلام، آن هم مهم ترین رکن آن، دانسته شده، اعتقاد به ولایت و پذیرش آن با جمیع مراتب و شؤونش می باشد. هم چنان که برخی پنداشته اند، نباید تصور کرد که مقصود از این «ولایت» ص رف «محبت» و «مودّت»
اهل بیت(علیهم السلام) است؛ بلکه در مورد ولایت اهل بیت(علیهم السلام) غیر از محبت، شؤون و مسایل دیگری نیز مطرح است که قطعاً یکی از مهم ترین و اساسی ترین آنها مسأله «رهبری» آن بزرگواران پس از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) است.
نیز باید توجه داشت که آنچه به عنوان «ولایت فقیه» و فقها در زمان غیبت امام زمان(علیه السلام) مطرح می شود و در واقع استمرار همان ولایت اهل بیت(علیهم السلام) و مرتبه ای از همان چیزی است که درباره آن فرموده اند: ولم یناد ب شیء کما نود ی ب الو لایه . امروزه نیز مسأله «ولایت» هم چنان به عنوان اساسی ترین رکن اسلام مطرح است و اگر مسلمانان به آن توجه و به درستی به مقتضای آن عمل نمایند بسیاری از مشکلاتی که گریبان گیر امت اسلامی است مرتفع خواهد شد.
کتابی که در پاورقی از این پس معرفی می شود گفتارهایی از استاد فرزانه حضرت آیت الله مصباح یزدی ـ دام ظله ـ درباره مسأله «ولایت» است. در این گفتارها جناب استاد برخی از ابعاد این موضوع، به ویژه بعد سیاسی آن را مورد توجه قرار داده اند و با تحلیل هایی موشکافانه
ـ که از ویژگی های مباحث ایشان است ـ برخی نکات ناگفته را در این زمینه بیان کرده اند.
گفتار اول
انواع فضایل امیرالمؤمنین(علیه السلام)
فضایل اکتسابی و غیر اکتسابی امیرالمؤمنین(علیه السلام) :
گرچه بحث پیرامون شخصیت بزرگ مردی هم چون
امیرمؤمنان(علیه السلام) کاری بس دشوار است، لکن در حد توان، نگاهی گذرا به زوایایی از وجود این نمونه کامل «خلیفه الله» خواهیم داشت تا از این رهگذر، بر معرفت خود نسبت به آن حضرت بیفزاییم
فضایل و مناقب امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به اندازه ای است که یکی از بزرگان در پاسخ به سؤالی در مورد آن حضرت، گفت:
«چه بگویم درباره کسی که دشمنانش از روی حسد و کینه، و دوستانش از ترس جان خود، مناقب او را مخفی کردند و در عین حال فضایل او عالم را پر کرده است.« این جا است که باید گفت:
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
فضایل آن حضرت(علیه السلام) به گونه ای است که نه تنها شیعیان، بلکه پیروان مذاهب و ادیان مختلف درباره آن به بحث و بررسی پرداخته و در این زمینه کتاب های فراوانی به رشته تحریر در آورده و قصاید و غزلیاتی زیبا سروده اند. شاید در طول تاریخ، فردی دیگر را نتوان یافت که مانند امیرالمؤمنین(علیه السلام) از چنین محبوبیتی در میان ادیان، ف رق و ملل گوناگون برخوردار باشد.
در یک تقسیم، فضایل و مناقب حضرت امیر(علیه السلام) را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) فضایل غیر اکتسابی؛
ب) فضایل اکتسابی.
فضایل غیر اکتسابی نیز خود به دو قسمت تقسیم می شوند: فضایل غیر مؤثر در شخصیت آن حضرت و فضایل مؤثر در شخصیت ایشان.
فضایل غیر اکتسابی و غیر مؤثر در شخصیت
حضرت علی(علیه السلام)
مقصود از فضایل غیر اکتسابی فضایلی است که آن بزرگوار، خود نقشی در کسب یا ایجاد آنها نداشته و کاملا غیر اختیاری بوده است. از این دسته برخی ـ گرچه برای آن حضرت شرف و افتخار محسوب می شوند ـ تأثیری در شکل گیری شخصیت ایشان نداشته است. تولد آن حضرت(علیه السلام) در کعبه معظّمه نمونه بارز چنین فضایلی است. از زمان خلقت حضرت آدم ـ علی نبینا و آله و علیه السلام ـ تا پایان خلقت انسان، شخص دیگری را نمی توان یافت که از چنین فضیلتی برخوردار باشد. خداوند این ویژگی را تنها برای امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام) ، قرار داده است. با وجود تلاش های فراوانی که برای تشکیک در مورد این واقعه بی نظیر و محو آثار آن انجام گرفته، اما دوست و دشمن آن را در کتب تاریخ خود ثبت کرده اند. به شهادت قطعی تاریخ، شخص دیگری غیر از آن حضرت به عنوان «مولود کعبه» شناخته نشده است.
این فضیلتی است که به حضرت علی(علیه السلام) اختصاص دارد. هیچ یک از پیامبران، ائمه(علیهم السلام) و اولیای خدا ـ حتی شخص رسول الله(صلی الله علیه وآله) ـ در این شرافت با آن حضرت شریک نیستند و از چنین فضیلتی برخوردار نشده اند. البته این فضیلتی است که خود آن حضرت در کسب آن نقشی نداشته و خداوند آن را به ایشان عطا فرموده است. هم چنین این فضیلت به گونه ای نیست که کسی بتواند از آن تقلید کند یا توقع داشته باشد که نصیب او یا فرزندش شود. این فضیلت اختصاصی، موهبتی از طرف خدای متعال برای شخص حضرت علی(علیه السلام) است. البته ما نمی دانیم خداوند بر اساس چه حکمتی این فضیلت را از میان تمام انبیا و اولیا به آن حضرت اختصاص داده است. تردیدی نیست که مقام پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) از امیرالمؤمنین(علیه السلام) بالاتر است، اما چه حکمتی اقتضا کرد که خداوند این فضیلت را حتی برای ایشان نیز قرار نداد، خدا خود بهتر می داند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالانوار، ج 68، باب 27، روایت 1.




| نظر بدهید